معنی روشن کردن، درخشانساختن، زرنما کردن، چراغانیکردن موضوعی را روشن کردن، روشن (شده)، منور، روشن فکر, معنی روشن کردن، درخشانساختن، زرنما کردن، چراغانیکردن موضوعی را روشن کردن، روشن (شده)، منور، روشن فکر, معنی cmaj lcbj، bcoaاjsاoتj، xcjkا lcbj، ]cاyاjdlcbj kmqmud cا cmaj lcbj، cmaj (abi)، kjmc، cmaj tlc, معنی اصطلاح روشن کردن، درخشانساختن، زرنما کردن، چراغانیکردن موضوعی را روشن کردن، روشن (شده)، منور، روشن فکر, معادل روشن کردن، درخشانساختن، زرنما کردن، چراغانیکردن موضوعی را روشن کردن، روشن (شده)، منور، روشن فکر, روشن کردن، درخشانساختن، زرنما کردن، چراغانیکردن موضوعی را روشن کردن، روشن (شده)، منور، روشن فکر چی میشه؟, روشن کردن، درخشانساختن، زرنما کردن، چراغانیکردن موضوعی را روشن کردن، روشن (شده)، منور، روشن فکر یعنی چی؟, روشن کردن، درخشانساختن، زرنما کردن، چراغانیکردن موضوعی را روشن کردن، روشن (شده)، منور، روشن فکر synonym, روشن کردن، درخشانساختن، زرنما کردن، چراغانیکردن موضوعی را روشن کردن، روشن (شده)، منور، روشن فکر definition,